سراج
فرهنگي اجتماعي خانواده
داغت نبینم ،جان من باید بلرزد قلبشان وقتی شنیدند این سران گفتی که من فعلا فقط دارم نصیحت می کنم من با تو تنها ای علی ،عقد اخوت بسته ام محض گل روی شما دارم رعایت می کنم
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش ناگاه یکی کوزه بر آورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش حکیم عمر خیام تقدیم به روح ملکوتی حضرت امام خمینی (ره) روزگاری روزهامان تار بود قلبهامان خسته و بیمار بود دشمن ما گرگ آدم خوار بود قصه های غصه مان بسیار بود زیر سقف آسمان آن روزها گریه میکردیم اما بی صدا تا که آمد یک صدای آشنا این صدا از رهبر بیدار بود هدیه خوب و خدایی بود او واقعا رمز رهایی بود او ییک نور و روشنایی بود او واقعا رمز رهایی بود او ییک نور و روشنایی بود او در عمل چون یاسر و عمار بود حرف او مانند شعر ناب بود چشمهایش خانه مهتاب بود از برای ما دلش بی تاب بود خار چشم دشمن خونخوار بود ای خمینی یاد تو یاینده باد تا قیامت نام نیکت زنده باد مثل خورشید جهان تابنده باد چون که روحت از صفا سرشار بود آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|